به نام او
تنها کتابی که بیش از یک بار و تقریبا هر ۲ ماه یک بار نگاهش کرده ام همین است: شازده کوچولوی سنت اگزو پری!
معرفی کردن کسی یا چیزی که بی اندازه دوستش داری و حتی شاید تعصب هم داشته باشی، سخت است. برداشت آدمها از شازده کوچولو متفاوت است و این کار را سخت تر می کند. قصه، قصه ی پسرک ساده ایست که از یک سیاره ی دیگر به زمین آمده و با دیدن آدمهای زمینی چیزهایی می فهمد که قبلا نمی دانسته. قبل از رسیدن به زمین هم روی چند سیاره ی متفاوت توقف کوتاهی دارد که آدم ساکن در هر سیاره، نماد یک گروه از آدمهای زمینی است. اما از همه ی اینها گذشته، بحث سر گل اوست: شازده کوچولو گل سرخی دارد که فکر می کند در سراسر دنیا تک است. اما وقتی به زمین می آید، می بیند هزاران گل مثل آن وجود دارد و بعد می فهمد که فرق گل او با بقیه ی گلها این است که گل او، او را اهلی رده است و ...! برای من، گل شازده کوچولو کسی جز خودم نیست: چیزی شبیه فطرت:
... جز با دل هیچی را چنان که باید نمی شود دید: نهاد و گوهر را چشم سر نمی بیند...
ارزش گل تو به قدر عمری است که به پاش صرف کردی...
تو مسئول گلتی...
گل وجودتان تا همیشه گل باران و خدای قشنگ یاورتان!
عطیه پژوهی
سلام
بهتون خوش آمد میگم.موفق و پیروز باشید.
سلام
راستش این چند روزه هر وبلاگی که رفتم داشته کتابه شازده کوچولو رو معرفی میکرده .....این هم از همه پسند بودن و جنس کلامشه که همه دوستش دارن.... واقعا کتاب عالیه .... نمیدونم نوارشم گوش کردی یا نه با صدای شاملو ..... فکرشو بکن ....شازده کوچولو که هست شاملو هم که باشه دیگه چی میشه ... به هر حال وبلاگتون هم مبارک باشه ....
موف ق باشی!
به نام او
سلام! آره، نوارشم گوش کردم! همه چیزش محشره! گفتم که: یه جورایی روش تعصب دارم! جمله به جمله ی این کتاب تو زندگیم تاثیر داشته، خیلی وقتا یادش می افتم! خوب... شازده کوچولو ا دیگه... :)
سلام
چه وبلاگ خوبی! آخه من عاشق خوندنم.
خودمم می نویسم. می تونی داستانامو دنبال کنی، یا قبلیا رو از کنار صفحه دانلود کنی. بهترینشون جن عزیزمن (طنزه) کیوان و خانواده اش (تراژدی) آقای رییس (رمان ساده)
به نام او
چه جالب! من هم داستان می نویسم! البته بهتره بگم می نوشتم! با چند تا مجله هم کار می کردم. اما کنکور همه ی کاسه و کوزه هام رو شکست! :( واقعیت اینه که با نوشتن داستان تو وبلاگ خیلی حال نمی کنم! هیچ مجله ای هم پیدا نمی کنم که باهاش راحت باشم! اما حتما داستانهاتو می خونم. شاید نظرم تغییر کرد و من هم قصه نویس وبلاگی شدم...! سرنوشت من به هر حال سرودن است...! :)
حقا کتاب محشری رو اسم بردی... بینظیره این کتاب! مخصوصا قسمتهایی که افراد ساکن سیارههای دیگه رو وصف میکنه. این کتاب رو من خیلی تاثیر داشت. باعث میشه آدم یه تجدید نظری رو زندگیش و دغدغههاش بکنه.
مرسی!
به نام او
باز هم سلام رفیق! محشر بودنش سر جاش! من خیلی از تیکه هاشو دوست دارم، مثلا اون جایی که می گه آدم بزرگا عاشق عدد و رقمن! دوست دارم هیچ وقت مثل آدم بزرگا فکر نکنم! دوست دارم مثل بچه های توی قطار، تنها کسی باشم که دماغم رو می چسبونم به شیشه و به این فکر می کنم که کجا می رم...! :)
سلام
بار اول که کتاب رو باز کردم و صفحه ی اولش رو خوندم حسابی جذبش شدم و یک ضرب تا آخرش خوندم.و لی راستش خوب نفهمیدم چی میخواست بگه.
دومین بار هم خوندمش و لی دوست داشتم بازم بخونمش.
ولی آخرین بار توی خوابگاه یکی از هم اتاقیهام ازش خوشش اومد و امانتش گرفت که توی تابستون بخونش.
«برای من، گل شازده کوچولو کسی جز خودم نیست: چیزی شبیه فطرت.»
این نشون میده که چقدر با حال کتاب رو خوندین.
به نام او
بار اول که کتاب رو خوندم، دوم دبستان بودم!!! به نظرم خیلی بی مزه اومد! بار دوم اول راهنمایی خوندمش! از اینکه آدم بزرگا بد بودن، خوشم اومد! اون موقع وضعیتی داشتم که کسی درکم نمی کرد! آدم بزرگا راستی راستی منفور بودن! کم کم هی خوندمش و هی بیشتر فهمیدمش! نمی دونم، شاید یه روزی بیشتر بفهممش! شاید هم اصلا نفهمیده باشمش! این دقیقا همون چیزیه که باعث می شه هی بخونمش...!دوست دارم بدونم بقیه در مورد گل شازده کوچولو چی فکر می کنن!
شازده کوجولو
ر فروش ترین کتاب دنیا
بعد از انجیل هست
و این نشان دهنده قدرت سادگی و زیبایی است