عطیه پژوهی
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 ساعت 01:46 ب.ظ
به نام او سلام! ممنون! من فقط متاسفم! حتی برای خودم که هنوز هم گاهی به نذیرشنبه می خندم! وای به حالمان...
روستائی
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 ساعت 02:56 ب.ظ
البته من چون سریال رو نمیبینم نمیتونم ازش طرفداری کنم یا بر علیهش حرف بزنم ولی باید بگم افغانستان زیر بار بمب های هواپیماهای آمریکایی صاف شده و فکلیسم و قرتیسم و سکسیسم هم که داره جوونای اونا رو از راه فیلم های هالیوودی به بدبختی میکشونه بعد اومدن گیر دادن به این مساله ی جزئی که اگه از همون اول سفارت افغانستان با تعصب بیجاش این جنجال رو شروع نمی کرد کار به اینجا نمی کشید و افغان ها هم این سریال رو توهین نمی دونستن. امیدوارم این وبلاگ باعث به وجود اومدن دعوا بین ایرانی ها و افغان های کلاس نشه و اون دعوای اینترنتی وبلاگ آقای لسان این بار که مسلما بدتر از اون موقع است دیگه تکرار نشه.
مجید
چهارشنبه 28 شهریورماه سال 1386 ساعت 08:36 ق.ظ
ِغروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت
محمد کاظم کاظمی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
به نام او
سلام! ممنون! من فقط متاسفم! حتی برای خودم که هنوز هم گاهی به نذیرشنبه می خندم! وای به حالمان...
البته من چون سریال رو نمیبینم نمیتونم ازش طرفداری کنم یا بر علیهش حرف بزنم ولی باید بگم افغانستان زیر بار بمب های هواپیماهای آمریکایی صاف شده و فکلیسم و قرتیسم و سکسیسم هم که داره جوونای اونا رو از راه فیلم های هالیوودی به بدبختی میکشونه بعد اومدن گیر دادن به این مساله ی جزئی که اگه از همون اول سفارت افغانستان با تعصب بیجاش این جنجال رو شروع نمی کرد کار به اینجا نمی کشید و افغان ها هم این سریال رو توهین نمی دونستن.
امیدوارم این وبلاگ باعث به وجود اومدن دعوا بین ایرانی ها و افغان های کلاس نشه و اون دعوای اینترنتی وبلاگ آقای لسان این بار که مسلما بدتر از اون موقع است دیگه تکرار نشه.
ِغروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت
محمد کاظم کاظمی