کتاب های دوست داشتنی

بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

کتاب های دوست داشتنی

بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

نغمه ی غمگین

Blue Melody ( نغمه ی غمگین )

" بلو هم می تواند معنی غمگین دهد و هم آن صورت مفرد و نادر موسیقی بلوز باشد. شاید این حالت دوم ،به رغم نا مانوس بودنش در فارسی ،به اصل نزدیک تر باشد و بتوان نام این کتاب را این گونه ترجمه کرد : ملودی بلو "

این تعریفی بود که در متن پاورقی کتاب ذیل داستان نغمه غمگین آمده بود و صلاح دیدم که برای دادن اطلاعات درست به شما دوستان آن را به صورت کامل در اینجا قید کنم. این کتاب مجموعه ی دیگری است از داستان های کوتاه و جذاب نویسنده بزرگ آمریکا ،جی دی سلینجر. این کتاب توسط انتشارات نیلا به چاپ رسیده و مترجمان این داستان ها آقایان امیر امجد و بابک ترابی می باشند. بنده نیز طبق عادت قبلی کوشیده ام تا نامی از آن داستانها برای شما آورده باشم و متنی کوتاه که زیبنده و آینه ی نیمه شکسته ای از محتوای آنها است را به اختصار در برابر آنها بنویسم.

- قلب یک داستان پاره پاره ( جاستین هورگن اشلاگ اما هرگز با شرلی لستر آشنا نشد)

- بروبچه ها ( یک آشنایی بسیار کوتاه ولی دغدغه آور )

- دخترکی در سال 1941 که اصلا کمر نداشت ( دخترکی در آخرین لحظات دخترانگی اش)

- برادران واریونی ( آهنگ سازی که برای اولین بار در عمرش موسیقی شنید )

- این ساندویچ مایونز نداره ( داستان کوتاهی از برادر هولدن ،قهرمان کتاب ناطور دشت، در جنگ که نگران گم شدن اوست )

- دختری که می شناختم ( دختری که در ایوان منزل ترانه می خواند )

- قلق ( قلقش که دستم بیاد یه روزی سرهنگی چیزی می شم )

- یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام (حالش خوب بود. حالش واقعا خوب بود، مامان )

- برو ادی رو ببین ( اداره کردن رابطه با چند مرد برای یک زن واقعا سخته )

- نغمه ی غمگین ( سرگذت لیدا لوییز،که چنان آواز بلوز می خواند که نه پیش از او خوانده شده و نه پس از او

سبحان

نظرات 2 + ارسال نظر
عطیه پژوهی شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ب.ظ

به نام او
واقعیت اینه که تا حالا این کتابو ندیدم! برای خودمم هم عجیبه. چون لااقل اگه کتابی رو نخونده باشم، اسمشو شنیدم! داستان کوتاه اصولا جذاب تر از رمان و داستان بلنده! حداقل برای من که اینطوره. حالا اگر نویسنده ی این داستان کوتاه هم سلینجر باشه، دیگه می شه حدس زد که چقدر جذابه!
در ضمن، از اینکه هنوز ناامید نشدین، خوشحالم. باید یه فکر اساسی برای این وبلاگها کرد. شاید توی ردپای بعدی و ردپاهای بعدی! من که دستم به جای دیگه ای بند نیست!!!:(

خلوت نشین یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:52 ق.ظ http://100leaves.persianblog.ir

با سلام...
وبلاگ "گل صدبرگ" در اقدامی بی سابقه!!! از شما دعوت به همکاری برای پاسخ به سوال "داغش کن...(1)" می کند...
از شما نیز خواهشمند است ضمن شرکت در این اقدام بی سابقه!!! به دوستان نیر اطلاع دهید و در صورت تمایل لینک زیر را در وبلاگتان قرار دهید...
http://100leaves.persianblog.ir/post/20
با تشکر
خلوت نشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد