-
نغمه ی غمگین
شنبه 2 شهریورماه سال 1387 00:39
Blue Melody ( نغمه ی غمگین ) " بلو هم می تواند معنی غمگین دهد و هم آن صورت مفرد و نادر موسیقی بلوز باشد. شاید این حالت دوم ،به رغم نا مانوس بودنش در فارسی ،به اصل نزدیک تر باشد و بتوان نام این کتاب را این گونه ترجمه کرد : ملودی بلو " این تعریفی بود که در متن پاورقی کتاب ذیل داستان نغمه غمگین آمده بود و صلاح...
-
انجمن شاعران مرده
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1387 22:18
به نام او شاید فیلمش معروف تر از کتابش باشد. اصلا این مورد جزء معدود مواردی است که به جای اینکه از روی کتابش فیلم بسازند، از روی فیلمش کتاب را نوشته اند! دبیرستان شبانه روزی ولتون، یکی از مدارس شاخص آمریکایی بود که بنیان آن بر 4 اصل "سنت"، "افتخار"، "انضباط" و "سرفرازی" قرار...
-
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم
شنبه 19 مردادماه سال 1387 15:10
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم این کتاب مجموعه ای از ۹ داستان کوتاه ست که اسم و شرح کوتاهی در مورد این داستانها رو براتون نوشتم. امیدوارم که همه از خوندن این کتاب لذت ببرند( ما که بردیم ): -یک روز خوش برای موز ماهی ( داستانی از سیمور، یکی دیگر از اعضا خانواده گلس ) -عمو ویگیلی در کانه تی کت ( مادری که روزی دختر...
-
The Catcher in the Rye
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 11:06
ناطور دشت ( The Catcher in the Rye) یا به تعبیر مترجم که در متن کتاب ذکر کرده ،مراقب توی مزرعی چاودار ، رمانی است از نویسنده معاصر و بزرگ آمریکا جی دی سلینجر. ناطور دشت آینه ای است از آرمان قهرمان کتاب ، هولدن کالفیلد. جوانی که از همه ی آدمهای تکراری دنیا جداست و به دنبال زندگی ای که اون رو راضی کنه می گرده. داستان در...
-
جنگ ترکمن
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 02:57
گوبینو نویسنده این کتاب در عهد ناصری نماینده فرانسه در ایران بوده که ماجرای جنگ را از زبان یک جوان که مجبور می شود در این جنگ شرکت کند میگوید. این جوان عاشق دختر عموی خود لیلا است و اوایل کتاب موضوع سر این قضیه است اما قصد اصلی کتاب نشان دادن اوضاع ایران در عهد ناصری است. بر عکس نام این کتاب اصلا مربوط به ترکمن ها...
-
روایت تلخ کور بودن!
دوشنبه 14 مردادماه سال 1387 13:26
اگر اهل سینما از نوع خارجکی اش باشید، حتما شنیده اید که جشنواره ی کن امسال، با نمایش فیلم ”کوری“ شروع به کار کرده. گیرم اگر طرفدار پر و پا قرص همشهری جوان هم باشید، حتما این خبر را با همه ی جزئیاتش در شماره ی 168 خوانده اید. ولی چیزی که جالب است این است که من، با حفظ سمت کرم کتاب بودنم، این رمان معروف را خیلی دیرتر از...
-
زویا پیرزاد، قصه گوی لحظه های زندگی
دوشنبه 8 بهمنماه سال 1386 17:09
به نام او زویا پیرزاد را همه با "چراغها را من خاموش می کنم" اش می شناسند. اما اگر شما هم از آن دسته خواننده های بی حوصله ای هستید که دست و دلتان به خواندن داستانهای بلند نمی رود، "سه کتاب" بهترین گزینه ی پیشنهادی من به شماست. این کتاب، مجموعه داستاهای کوتاه زویا پیرزاد است که نشر مرکز زحمت چاپش را کشیده. شاید جالب...
-
چارخونه، افغانستان، بادبادکباز...
پنجشنبه 22 شهریورماه سال 1386 22:38
نقد «محمدکاظم کاظمی»، شاعر افغان، بر سریال چارخونه مریم حاتمی
-
hobut
پنجشنبه 22 شهریورماه سال 1386 12:35
salam doostan bebakhshid ke finglish minevisaam akhe windowsam farsi nadare " kojaiand shahan va shahzadegan ke agar az lezzat haei ke dar eghlime bi marze tanhaeieman mibarim agah mishodand baraie be dast avardanash dast be shamshir mibordan " in jmle male ketabe hobute Dr ali shariaty nemidoonam khoondinesh ya na...
-
دستان خدا
چهارشنبه 21 شهریورماه سال 1386 00:06
... آرام باش تفکر کن توکل کن بعد آستینها را بالا بزن؛ آنوقت دستان خداوند را میبینی که زودتر از تو دست به کار شدهاست... امام علی (ع) مریم حاتمی
-
بادبادک های بی ادعا!
جمعه 9 شهریورماه سال 1386 12:13
به نام او این روزها، خیلی ها، خودشون رو با دیدن چارخونه سرگرم می کنن و بی تعارف و خجالت، همه اعتراف می کنن که با حضور جواد رضویان، این سریال به ظاهر طنز، تا ۲ برابر، افزایش بیننده داشته! خیلی ها هم طبق عادت همیشگی آدمها و به خصوص متشرع ها!!! از وسیله ی خوب و کاربردی (کلاه شرعی) استفاده می کنن و می گن که آقای نظیر شنبه...
-
بی نوایان.
پنجشنبه 1 شهریورماه سال 1386 02:05
بنام خدای مهربان تا از تاثیر قوانین و رسوم ، یک عقوبت اجتماعی بر قرار باشد که در بحبوحه ی تمدن ، دوزخ های ساختگی به وجود آورد ، و تقدیر ازلی را که ربانی است از یک شئامت انسانی مشوش سازد ، تا سه معمای عصر ، تدنی مرد به دلیل زنجیری ، سقوط زن به دلیل گرسنگی ؛ نزاری کودک به دلیل ظلمت حل نشده باشند تا در بعضی اقطار اختناق...
-
از یادداشتهای یک نفر دیوانه
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 19:13
زنده به گور صادق هدایت مدتی بود از خودم میپرسیدم منظور از بهترین کتاب چیست؟ برترین قطعه یعنی چه قطعه ای؟ کتابی که بیشتر آن را خوانده ایم؟کتابی که بیشتر به سراغش میرویم؟کتابی که بیشتر با مزاجمان سازگار است؟یا نه کتابی که بیشتر طرفدار دارد؟ با چند بار خواندن مطلب مربوط به قطعه ی زندگانی احساس کردم مقصود کتابی است که...
-
و وجدک ضالا فهدی ...
یکشنبه 28 مردادماه سال 1386 02:41
لطف الهی بکند کار خویش مژدهی رحمت برساند سروش لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکتهی سربسته چه دانی، خموش من خیلی وقتها این شعر رو با همهی وجودم در زندگیم احساس کردهام...شما چطور؟ مریم
-
یه شعر ساده، همین!...
پنجشنبه 25 مردادماه سال 1386 01:50
ذهن ما باغچه است گل در آن باید کاشت ور نکاری، گل من! علف هرز در آن میروید. قیمت کاشتن یک گل سرخ، کمتر از برداشتن هرزگی آن علف است. مریم
-
شازده کوچولو
چهارشنبه 24 مردادماه سال 1386 19:54
به نام او تنها کتابی که بیش از یک بار و تقریبا هر ۲ ماه یک بار نگاهش کرده ام همین است: شازده کوچولوی سنت اگزو پری! معرفی کردن کسی یا چیزی که بی اندازه دوستش داری و حتی شاید تعصب هم داشته باشی، سخت است. برداشت آدمها از شازده کوچولو متفاوت است و این کار را سخت تر می کند. قصه، قصه ی پسرک ساده ایست که از یک سیاره ی دیگر...
-
فارغ است از مدح و تعریف، آفتاب...
سهشنبه 16 مردادماه سال 1386 01:18
ای خدای پاک و بیانباز و یار دست گیر و جرم ما را در گذار یاد ده ما را سخنهای رقیق کان به رحم آرد تو را،ای خوش رفیق سلام! نظر به استقبال بینظیر شما همکلاسیهای شریف، و در پی کامنتها و درخواستهای مکرر(!) مهلت افتتاح حساب تمدید...ببخشید!... کتاب زیر معرفی میشود: اون حکایت کتاب فارسی دوم دبیرستان از «فیه ما فیه» یادتونه؟...
-
کتابی برای نخوابیدن!
پنجشنبه 11 مردادماه سال 1386 02:03
گاهی شده که یه کتاب مدتها سرور کتابای دیگهام بوده و از اونجایی که استعداد خاصی در خوندن کتاب تکراری و دیدن فیلم تکراری دارم، بارها و بارها خوندمش؛ ولی آخرش هیچ کتابی نیست که بتونم بگم مطلق، بهترین کتاب زندگیمه! هر کتاب باحالی، یه جور مسحورم کرده و یه تیکهاش به نظرم فوقالعاده اومده. خیلی ازین تیکه ها رو توی یه...
-
کتاب های قشنگ ما
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 13:16
به نام خالق "قطعات زندگانی " کتابخانه ی زندگانی تو شاید حقیقتا آن کمد چوبی با قفسه های تیره ی گوشه ی اتاق نباشد کتابخانه ی حقیقی تو آن چیزی است که در رگهایت جاری است. حقیقت زندگانی تو در عمق رویاهایت و در بطن نگاهت نفس میکشد.همه ی خطوط کتابهایی که خوانده ای در نور نگاهت-آهنگ سخنت و عطر نفسهایت "هستی" را تجربه میکند!!...