Blue Melody ( نغمه ی غمگین )
" بلو هم می تواند معنی غمگین دهد و هم آن صورت مفرد و نادر موسیقی بلوز باشد. شاید این حالت دوم ،به رغم نا مانوس بودنش در فارسی ،به اصل نزدیک تر باشد و بتوان نام این کتاب را این گونه ترجمه کرد : ملودی بلو "
این تعریفی بود که در متن پاورقی کتاب ذیل داستان نغمه غمگین آمده بود و صلاح دیدم که برای دادن اطلاعات درست به شما دوستان آن را به صورت کامل در اینجا قید کنم. این کتاب مجموعه ی دیگری است از داستان های کوتاه و جذاب نویسنده بزرگ آمریکا ،جی دی سلینجر. این کتاب توسط انتشارات نیلا به چاپ رسیده و مترجمان این داستان ها آقایان امیر امجد و بابک ترابی می باشند. بنده نیز طبق عادت قبلی کوشیده ام تا نامی از آن داستانها برای شما آورده باشم و متنی کوتاه که زیبنده و آینه ی نیمه شکسته ای از محتوای آنها است را به اختصار در برابر آنها بنویسم.
- قلب یک داستان پاره پاره ( جاستین هورگن اشلاگ اما هرگز با شرلی لستر آشنا نشد)
- بروبچه ها ( یک آشنایی بسیار کوتاه ولی دغدغه آور )
- دخترکی در سال 1941 که اصلا کمر نداشت ( دخترکی در آخرین لحظات دخترانگی اش)
- برادران واریونی ( آهنگ سازی که برای اولین بار در عمرش موسیقی شنید )
- این ساندویچ مایونز نداره ( داستان کوتاهی از برادر هولدن ،قهرمان کتاب ناطور دشت، در جنگ که نگران گم شدن اوست )
- دختری که می شناختم ( دختری که در ایوان منزل ترانه می خواند )
- قلق ( قلقش که دستم بیاد یه روزی سرهنگی چیزی می شم )
- یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام (حالش خوب بود. حالش واقعا خوب بود، مامان )
- برو ادی رو ببین ( اداره کردن رابطه با چند مرد برای یک زن واقعا سخته )
- نغمه ی غمگین ( سرگذت لیدا لوییز،که چنان آواز بلوز می خواند که نه پیش از او خوانده شده و نه پس از او
سبحان